دعوای ابطال معامله به جهت عدم رعایت مصلحت موکل

یکی از موارد بسیار شایع که در معاملات انجام گردیده مشاهده می گردد، انجام معامله توسط وکیل برای موکل خویش می باشد. ید وکیل، ید امانی است و او مکلف است که در تمامی اقدامات خویش، مصلحت موکل خود را رعایت نماید (مستنبط از ماده ۶۶۷ قانون مدنی). حال اگر وکیل معامله ای را انجام دهد که طی آن، مصلحت موکل رعایت نگردد، بنا بر نظریات اکثر حقوقدانان، این معامله، فضولی و غیرنافذ خواهد بود و قبول یا رد آن بستگی به موکل دارد. دعوای ابطال معامله به جهت عدم رعایت مصلحت موکل زمانی مطرح می گردد که موکل در مقام مالک، معامله را رد نموده و درخواست بطلان آن مطرح نموده است. در مقاله حاضر سعی می گردد به تفصیل در خصوص نحوه طرح دعوای ابطال معامله به جهت عدم رعایت مصلحت موکل پرداخته شود.

  شرایط طرح دعوای ابطال سند رسمی به جهت عدم رعایت مصلحت موکل

  • احراز رابطه قراردادی فی مابین وکیل و موکل
  • احراز وقوع عقد و انتقال مال توسط وکیل به خود یا دیگری
  • احراز معامله برخلاف غبطه و مصلحت موکل یا خروج از حدود وکالت و در نتیجه ورود ضرر به موکل
  • عدم تنفیذ معامله از سوی موکل

مستندات قانونی جهت طرح دعوای ابطال معامله و ابطال سند رسمی به دلیل عدم رعایت مصلحت موکل

  • مواد 666 و 667 و 668 قانون مدنی
  • قاعده لاضرر، اصل حمایت از حقوق موکل
  • رای وحدت رویه شماره 847 مورخ 21403/02/25 هیات عمومی دیوان عالی کشور

ملاک و ضابطه دادگاه جهت تشخیص عدم رعایت مصلحت موکل از سوی وکیل در دعوای ابطال معامله چیست؟

ضابط  در تشخیص عمل وکیل مبنی برعدم رعایت مصلحت موکل عرف است. یا به عبارتی وکیل باید رفتاری غیرمتعارف مرتکب شود که به ضرر موکل تمام شود. لذا اگر وکیل رفتاری متعارف داشته باشد و همانند امینی دلسوز برای موکل کار کرده باشد، نمی توان گفت عمل او خلاف مصلحت بوده است، حتی اگر نتیجه ی مطلوب به دست نیامده باشد، زیرا تعهد وکیل تعهد به وسیله است، نه نتیجه. بنابراین، عمل و زیان وارده نباید عرفا قابل مسامحه باشد. لذا دادگاه با بررسی اسناد و مدارک  ابرازی و در صورت لزوم ارجاع امر به کارشناسی، نسبت به بررسی صحت و سقم ادعای خواهان اقدام می نماید.

نحوه طرح دعوای ابطال سند رسمی به جهت عدم رعایت مصلحت موکل

رویه غالب قضایی متمایل به این نظر است، که با توجه به اینکه، غالبا اشخاص قبل از تنظیم اسناد رسمی واگذاری، اقدام به تنظیم مبایعه نامه یا قرارداد عادی واگذاری مقدم می نمایند و تنظیم سند رسمی در راستای اجرای موضوع قرارداد پایه و منشاء صدور آنها می باشد، طرح خواسته اعلام بطلان معامله قرارداد پایه ( بیع ، صلح ، هبه و…)، حسب مورد به همراه خواسته ابطال قرارداد عادی به همراه ابطال سند رسمی الزامی است.

البته دیدگاه اقلیتی هم وجود دارد، که قائل به آن است که می بایست از خواهان انتظار معقول جهت امکان دسترسی به اسناد و مدارک طرح دعوا را داشت، چرا که اشخاص اطلاع و دسترسی درستی به قراردادهای عادی فی مابین وکیل و اشخاص ثالث را ندارند. نمی توان به جهت عدم دسترسی به قراردادهای احتمالی، قائل به عدم امکان طرح دعوا بود. و فرض وجود قرارداد پایه را می بایست بر عهده وکیل و سایر ایادی در مقام دفاع دانست.

رأی وحدت رویه عدم رعایت مصلحت موکل

رأی وحدت رویه شماره ۸۴۷ مورخ ۱۴۰۳/۲/۲۵ هیات عمومی دیوان عالی کشور

طبق ماده ۲۴۷ قانون مدنی مصوب ۱۳۰۷/۲/۱۸ انجام معامله نسبت به مال دیگری از طریق وکالت تجویز شده است. از سوی دیگر مطابق ماده ۶۶۷ همان قانون وکیل موظف است در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را رعایت نماید و از آنچه موکل صراحتاً به او اختیار داده و یا بر حسب قرائن، عرف و عادت که داخل در اختیارات اوست تجاوز نکند؛ بنابراین هرگاه شخصی وکالت فروش مال خود را به دیگری تفویض کند و در وکالت‌نامه قید نماید که وکیل اختیار دارد مال او را به هر قیمتی معامله کند عبارت «به هر قیمت یا به هر شخص ولو به خود» محمول بر قیمت متعارف خواهد بود و چنانچه وکیل آن مال را به قیمت کم که عرفاً ثمن بخس و غیرقابل‌قبول باشد به خود یا دیگری بفروشد، اقدام وی فضولی محسوب و با وحدت ملاک از ماده ۱۰۷۳ قانون مدنی معامله انجام شده بدون تنفیذ موکل محکوم به بطلان است. بدیهی است موضوع رأی، شامل مواردی که قبل از تنظیم وکالت‌نامه، معامله‌ای صورت‌گرفته باشد، نمی‌گردد. بنا به‌ مراتب، رأی شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان کهگیلویه و بویراحمد تاحدی ‌که با این نظر انطباق دارد، با اکثریت آرا اعضای هیأت عمومی صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود و این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است.

برای مشاوره تخصصی تماس بگیرید

نکات مهم در طرح دعوای ابطال معامله به جهت عدم رعایت مصلحت موکل

1- در ارتباط با اینکه آیا وکیل می تواند موضوع وکالت را به خود منتقل نماید، قانون مدنی در ماده 1072، بیان داشته است که در وکالت بصورت مطلق، وکیل این حق را ندارد که موکل را برای خودش تزویج نماید مگر آنکه این اجازه صراحتاً به او داده شده باشد. در ارتباط با سایر موارد، مقنن در قانون مدنی سکوت نموده است اما در قانون تجارت، چنین درج گردیده است که اگر موضوع وکالت، مظنه بورسی داشته یا بهای کالا، مشخص باشد و هم چنین شخصیت وکیل، علت عمده عقد نباشد، در اینصورت وفق ماده 198 قانون مدنی، منعی در انتقال موضوع وکالت به وکیل وجود ندارد. دکتر کاتوزیان معتقدند که تفاوتی میان وکالت عام (وکالتی است که موکل اختیار انجام تمام یا برخی از موارد موضوع وکالت را به وکیل اعطا نموده است که از الفاظی مانند همه، هر کس، هر نوع و … در تنظیم این وکالت استفاده می شود مانند آنکه در قرارداد نوشته می شود که وکیل میتواند موضوع وکالت را به هر ترتیبی که صلاح می داند منتقل نماید) و وکالت مطلق (در وکالت مطلق هیچ قرینه یا اماره ای که نیت موکل را مشخص نماید وجود ندارد مثلاً موکل در ‌وکالتنامه قید نموده است که وکیل ملک را بفروشد حال به چه ترتیب یا قیمتی، اصلاً مشخص نمی باشد) وجود ندارد و در جایی که شخصیت وکیل در تنظیم عقد موثر بوده و‌ موضوع وکالت، قیمت مشخصی دارد، وکیل نمی تواند با خود معامله ای انجام دهد اما دکتر صفایی معتقدند که در وکالت عام، وکیل می تواند با خود، معامله انجام دهد اما در ‌وکالت مطلق، در شرایطی که شخصیت وکیل در تعیین قیمت قرارداد یا شرایط قرارداد، موثر است و‌ یا شخصیت طرف معامله، علت عمده عقد است وکیل نمی تواند طرف معامله قرار گیرد در غیر اینصورت می تواند با خود معامله کند.

2- یکی از موارد مهم در طرح دعوای ابطال معامله به جهت عدم رعایت مصلحت موکل این مورد است که معیار تشخیص مصحلت موکل، بر چه مبنایی تعیین می شود. بهترین معیار در تشخیص مصلحت موکل، عرف می باشد. اگر رفتار وکیل، طبق نظر عرف، متعارف شناخته شود، نمی توان گفت که او رفتاری خلاف مصلحت موکل انجام داده است چراکه تعهد وکیل، تعهد به وسیله است نه نتیجه.

حال اگر طبق نظر عرف، رفتار وکیل، غیر متعارف و برخلاف مصلحت موکل، تشخیص داده شود، مطابق با نظریات اکثر فقها و حقوقدانان، معامله انجام شده در این حالت، فضولی بوده و‌ منوط به قبول یا رد موکل است. قانون مدنی در خصوص این موضوع، سکوت نموده است. دکتر کاتوزیان در ارتباط با این مبحث بیان داشته اند که اگر وکیل تعمداً مصلحت موکل را نادیده گرفته است، عمل او فضولی خواهد بود اما اگر وکیل، عمدی نداشته باشد، عمل او نافذ و صحیح خواهد بود در این حالت موکل می تواند یا عقد را فسخ کند یا از وکیل مطالبه خسارت نماید. مستنبط از نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه به شماره ۷/۲۰۴۷ مورخ ۱۲-۱۰-۱۳۹۲ در ارتباط با این مطلب، وکیل مکلف به رعایت مصلحت موکل در تمامی اقدامات خویش است و در صورت عدم رعایت این امر، عمل او نافذ نخواهد بود مگر اینکه در وکالتنامه تنظیمی، خلاف این مورد تصریح شده باشد.

3- بسیار مشاهده می گردد که در ‌وکالت نامه های اعطایی به وکیل، درج می گردد که وکیل می تواند موضوع وکالت را به هر شخص و هر مبلغ که صلاح می داند انتقال دهد. حال اگر وکیل، موضوع وکالت را به قیمتی بسیار پایین به خود یا فرد دیگری انتقال داده باشد، بسیاری از حقوقدانان من جمله دکتر کاتوزیان معتقدند که درج چنین عبارتی، باز هم لزوم رعایت مصلحت موکل و فروش به قیمت عادلانه را بطور ضمنی در خود جای داده است و وکیل مکلف به رعایت مصلحت موکل است که در صورت احراز عدم رعایت غبطه و مصلحت موکل، موضوع تابع معاملات فضولی است. ذکر این نکته حائز اهمیت است که اگر وکالت اعطایی، وکالت در مقام بیع بوده باشد موکل هیچ حقی نسبت به فروش یا انتقال مال ندارد. مضاف بر آنکه همانگونه که فوقاً نیز عرض گردید، ملاک این عمل (رعایت یا عدم رعایت مصلحت موکل) تشخیص عرف است اگر عرف اختلاف قیمت را ناچیز بداند، نمی توان گفت وکیل مرتکب تقصیر شده است. ناگفته نماند که برخی از محاکم نیز در آرای صادره خود، در خصوص این موضوع، عنوان داشته اند که اعطای وکالت بصورت عام و هم چنین فروش مال موضوع وکالت توسط وکیل به قیمتی ارزان تر، در زمره اختیارات وکیل می باشد و اگر در این حین خسارتی به موکل وارد شده باشد، نشات گرفته از قاعده اقدام خواهد بود. لازم به ذکر است که رای وحدت رویه شماره 847 هیات عمومی دیوان عالی کشور مورخه 25-02-1403، تاکید بر آن دارد که اگر وکیل مال را به قیمت کم که عرفاً ثمن بخس و غیرقابل قبول باشد به خود یا دیگری بفروشد، اقدام وی فضولی محسوب و با وحدت ملاک از ماده 1073 قانون مدنی معامله انجام شده بدون تنفیذ موکل محکوم به بطلان است.

4- مساله مهم دیگری که میتوان بدان اشاره نمود آن است که در صورت اثبات عدم رعایت مصحلت موکل، برخی از محاکم معتقدند که وکالت نامه اعطایی مستنبط از ماده ۶۸۳ قانون مدنی، باطل می گردد اما بنظر می رسد این نظر صحیح نباشد چراکه این موضوع مشمول ماده ۶۸۳ قانون مدنی نمی شود و فقط معامله انجام‌ گرفته توسط وکیل، باطل خواهد بود و‌ لزومی ندارد که به صرف عدم رعایت مصلحت موکل، وکالت بلاعزل را منفسخ بدانیم.

5- گاهی اوقات ممکن است که در صورت عدم رعایت مصلحت موکل، وی به جای فسخ یا ابطال معامله، تصمیم به مطالبه خسارت از وکیل نماید. در این صورت میتوان اینگونه بیان نمود که وفق ماده 666 قانون مدنی، طرح چنین دعوایی که در زمره دعاوی مسئولیت مدنی می باشد زمانی به نتیجه می رسد که تقصیر وکیل، ورود خسارت و رابطه سببیت بین این دو مورد، ثابت شود. در این شرایط موکل به نوعی معامله غیرنافذ را تنفیذ نموده و خیار غبن خود را ساقط کرده است اما به جهت تقصیر وکیل در رعایت مصلحت موکل، از او مطالبه خسارت نموده است خسارت موکل در این حالت، معادل تفاوت قیمت واقعی مبیع در زمان انجام معامله و قیمت ثمن قرارداد است که پرداخت آن بر ذمه وکیل خواهد بود.

نکته مهم دیگری که می بایست بدان اشاره نمود درج عبارت لزوم رعایت حدود وکالت در وکالتنامه های تنظیمی می باشد. این جمله به معنای آن است که وکیل می بایست در محدوده اختیارات حاصله اقدام نماید. بعضاً مشاهده می گردد که وکیل در محدوده اختیارات عمل می کند اما مصلحت موکل خود را رعایت نمی کند بطور مثال وکیل موضوع وکالت که فروش ملک است را انجام میدهد اما آن را به قیمتی بسیار پایین تر از قیمت واقعی به فروش می رساند در اینصورت علی رغم آنکه وکیل در حدود اختیارات عمل کرده است، مصلحت موکل را رعایت ننموده است.

6- گاهی اوقات ممکن است که موکل در مقام مالک مال، به جای ابطال معامله به دلیل عدم رعایت مصلحت خویش، دادخواست فسخ معامله به جهت خیار غبن را مطرح نماید در اینصورت موکل فی الوقع بصورت ضمنی معامله غیرنافذ را تنفیذ نموده است. بنظر می رسد مانعی در پذیرش چنین دعوایی وجود ندارد چراکه وکیل مکلف است که در راستای مصلحت موکل اقدام نماید اما در رویه قضایی این موضوع متفاوت برداشت می شود. چراکه برخی معتقدند که وجود یا عدم وجود خیار غبن برای موکل، نیاز به رسیدگی قضایی دارد و اگر وکیل در حدود وکالت تفویضی، خیار غبن را ساقط کرده باشد، موکل اختیاری در فسخ معامله نخواهد داشت در خصوص غبن افحش رای وحدت رویه شماره 821 ملاک عمل خواهد بود.

امیدواریم مطالب برای شما مفید بوده باشد. لطفا مطالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و با امتیاز دادن به مطالب، ما را در جهت بهبود و تولید هر چه بیشتر مطالب یاری فرمایید. همچنین می توانید نظرات یا سوالات خود را در بخش دیدگاه ها مطرح نمایید در اسرع وقت به سوالات شما پاسخ داده خواهد شد.

سوالات متداول

1.چه زمانی می‌توان دعوای ابطال معامله به جهت عدم رعایت مصلحت موکل را مطرح کرد؟

زمانی‌که وکیل معامله‌ای انجام داده باشد که در آن مصلحت و غبطه موکل رعایت نشده باشد و موکل، این معامله را تنفیذ نکرده و آن را رد نماید، می‌توان دعوای ابطال معامله را مطرح نمود. در این حالت، معامله غیرنافذ تلقی شده و قابلیت بطلان خواهد داشت.

ملاک عرف است. یعنی اگر عرفاً رفتار وکیل، غیرمتعارف و زیان‌بار تلقی شود، دادگاه ممکن است به نفع موکل رأی دهد. دادگاه همچنین با بررسی اسناد و در صورت نیاز، ارجاع به کارشناسی، در خصوص رعایت یا عدم رعایت مصلحت تصمیم‌گیری خواهد کرد.

در صورتی که در وکالت‌نامه، به صراحت چنین اختیاری به وکیل داده نشده باشد، وکیل حق ندارد مال را به خود منتقل کند. حتی اگر در وکالت‌نامه عبارت «فروش به هر کس یا به هر قیمت ولو به خود» آمده باشد، فروش باید به قیمت متعارف و با رعایت مصلحت موکل باشد، در غیر اینصورت معامله فضولی محسوب می‌شود.

خیر. صرف عدم رعایت مصلحت موکل موجب بطلان وکالت‌نامه نمی‌شود، بلکه فقط معامله انجام‌شده توسط وکیل ممکن است باطل یا غیرنافذ تلقی شود. وکالت‌نامه پابرجاست مگر اینکه شرایط خاص مندرج در ماده ۶۸۳ قانون مدنی وجود داشته باشد.

بله. موکل می‌تواند با استناد به ماده ۶۶۶ قانون مدنی و در قالب دعوای مسئولیت مدنی، از وکیل مطالبه خسارت کند. در این صورت باید تقصیر وکیل، وقوع ضرر و رابطه سببیت اثبات شود. خسارت معمولاً به اندازه تفاوت قیمت واقعی مال با قیمت معامله‌شده خواهد بود.

تصویر سارا خدایی

سارا خدایی

کارشناس ارشد حقوق بشر از دانشگاه علامه طباطبایی
وکیل پایه یک دادگستری
با 14 سال سابقه وکالت در دعاوی کیفری و حقوقی

سارا خداییمشاهده نوشته ها

Avatar for سارا خدایی

وکیل پایه یک دادگستری

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *